نقد فنی فیلم عنکبوت مقدس به قلم لقمان مدائن – منتقد سینما


 پیرنگ اصلی فیلم حول خبرنگاری است که با قدرت رسانه به جنگ یک سیستم می رود تا عدالت را برقرار کند و وحشت سیستم را از رسانه به تصویر می کشد.
پیرنگ فرعی فیلم حکایت افراد مذهبی نمایی است که می خواهند با معضل تن فروشی برخورد چکشی کنند و درکی از ریشه آن مشکلات ندارند.

خرده پیرنگ های فیلم درست و اصولی است، اطلاعاتی از هر کاراکتر به ما می دهد، تا با ابعاد شخصیتی هر کدام آشنا شویم، مثل گمگشتگی های سعید، دنیای زنان خیابانی، ترس و لرزهای شغل خبرنگاری، اختلاف نگاه پدر و مادر دختر تن فروشی که کشته شده، ابعاد دیگر شخصیت قاضی و حقانی و در نهایت حکایت صغری و مادر او.

ارزش در ابتدای فیلم سیستم است که سعی می کند در پیشگاه ملت و در ظاهر خود را هم راستا با عدالت اسلامی و قانون نشان بدهد اما در انتها تسلیم عناصر قدرت شده و سعی می کند از لبه تیغ عدالت گذشته و پا روی قانون بگذارد و اینجا تبدیل به ضد ارزش می شود.

از دکوپاژ فیلم راضی بودم، علی رغم برخی خطاها نشان داد کارگردان می داند که چه تصویری می خواهد، او به نور پردازی تسلط داشت و با نحوه صداگذاری آشنا بود، هرچند صحنه های اروتیک غیر ضروری و غیر حرفه ای را با تصویر همراه کرده بود که نیازی نبود.

 و اما میزانسن، طراحی صحنه و لباس بسیار دقیق بود، درست مطابق سلیقه حاکم بر بافت اجتماعی آن دهه، چه آنجا که خانه و زندگی و پوشش زنان خیابانی را به تصویر می کشد و چه آنجا که به پوشش دیگر کاراکتر ها می پردازد، تیپ حاکم بر رحیمی و شریفی، سعید، همسر و فرزندش و حاجی بسیار دقیق بود، تاکسی شهری، مسافرخانه، دفتر روزنامه، خانه قاتل و مقتول، کلانتری، دادگاه، ترمینال، محل اعدام و یا حتی نانوایی بسیار واقع پذیر بود.

اصلاح رنگ و نور خوبی بر فیلم اعمال شده بود، مخصوصا در انتها که کاراکتر رحیمی را غرق در نور آبی دیدیم، که نماد شفا بخشی و آرامش بود، او با جدیت خود توانست دردی از دردهای جامعه را التیام ببخشد همان دردی که جامعه را به اضطراب کشانده بود و او توانست با قدرت خود آرامش را به مردم بازگرداند، و ثابت کرد همان رسانه ای که تلاش اش تشویش اذهان عمومی تلقی می شد توانست ایجاد آرامش کند. نور پردازی اصولی توانسته بود در کنار طراحی صحنه و لباس چرخ دنده فیلم را قدرتمند تر کند.

  
تدوین فیلم بسیار توانمند بود، برش های به موقع و ادیت حرفه ای همراه با میکس های اصولی توانسته بود کشش را حفظ کند، شروع و پایان فیلم هر کدام حاوی یک نکته مهم بود، که در ابتدا ما را با عمق درد در زندگی زنان تن فروش آشنا می کرد و در پایان فاجعه چرخه خشونت را در بازماندگان خانواده های اعدامی و اثری که روی خانواده آنان باقی می گذارد رو در رو می ساخت، دیدیم که فرزند سعید عظیمی حالا آرزو دارد پا جای پای پدر بگذارد، و تمام این چینش های بجا هنر ارزشمند تدوین گر بود.

 
هنر بازیگری زر امیر ابراهیمی را به وضوح در نقش آفرینی او می بینیم، جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره کن به درستی نصیب او شد، او یک هنرمند است، صنعتگر نیست، نقش آفرینی او دارای روح است، عمق دارد، و این حاکی از سخت گیری و مهارت اوست، او خودش است، ابزار دست کارگردان نیست، حصار را شکسته و آن کاراکتر را زندگی می کند.
صدا و حرکات بدن او هماهنگ با صحنه و متن است، اسلوب های زیبایی شناسی بدن را از فرهنگ یونانی به خوبی دریافته و به نمایش می گذارد، و نمود آن را در راحت بودنش به دور از انقباض در نقش می بینیم، که از صلبیت رهایی یافته، انرژی اش را به اندازه خرج کاراکتر می کند، نه کمتر و نه بیشتر، او به خوبی از حالات بدن و رفتارهای جسمانی متناسب استفاده می کند تا ابعاد پنهان شخصیت کاراکتر را به ما معرفی کند.
در صدای او صداقت وجود دارد، از توان سخنوری خود استفاده کرده و تاثیر صدایش را به نمایش می گذارد، به واژه ها تسلط دارد و آنها را با سختی بیان نمی کند، از پس ادای گویش محلی و آوای کلام به خوبی بر آمده است.
بلد است خودش را در صحنه مشغول کند، تصنعی سیگار نمی کشد، او در عین پیچیده بودن فضا، طبیعی رفتار می کند، و ضربان فیلم را به تکاپو وا می دارد.
او با بُعد دادن به شخصیت، اندیشه و باورها، علایق، سبک زندگی و روابطش را به تصویر می کشد، او از کلمات بیهوده استفاده نمی کند، و با شخصی کردن شرایط، به نقش زندگی می بخشد.
و در یک کلام توانسته جوهر کلام نویسنده را درک کند و به سبک خود جان آفرینی نماید.


دیالوگ های برتر فیلم را در دو جا می بینم، نخست جایی که قاضی به خبرنگار می گوید شما می خواهید بگویید سیستم فاسد است اما نیست! و می گوید: در چشم خداوند عالم هر زندگی ای مقدسه. و دوم آنجایی که افسر پرونده حین تعرض به خانم رحیمی می گوید اگر بیرون نرم می خوای چیکار کنی؟ زنگ بزنی به پلیس؟!

 سکانس برتر فیلم وقتی است که سعید با کلنگ در حال تخریب یک دیوار سفید است، که تمثیلی است از اینکه او تیشه به تخریب دیوار دین می زند.

و پلان برتر نیز زمانی است که در داخل پلیس آگاهی، لکه مدفوع پرنده ای را بر کفش افسر پرونده می بینیم، که به ما خبر می دهد که یک حیوان توانسته حیثیت قانون را لکه دار کند!